فوتو زیبای نفیس 6 EmamHadi
سفارش تبلیغ
صبا ویژن































یک نفس عمیــــــــــق

یه روزی یه جایی خوندم: ما آدما اگه یه مجسمه بی ریخت با گِل درست کنیم یه عالمه دوستش داریم . . . . حالا فکر کن خدا اشرف مخلوقاتشو چقدر دوست داره؟ . . . پس دیگه هیچ وقت نگین خدا منو دوست نداره....! خدایا خیلی دوست دارم.

انـــــــــــــــــــدوه مرا بچین که رسیده است...

این روزها نه مجال برای دلتنگی دارم و نه حوصله اش را، با این حال گاه گاهی دلم هوای تو را می کند....!!!!

شــک کــــرده بــــودم کسی بین ماست ! حالا : یقین دارم "مـــن" بین دو نفر ایستاده ام ! چـــــــــقدر تفاوت وجود داشت ; بیــــــــــن واقعیت و طرز فکر مـــــــــــن!

دلم ساعتی میخواهد که مانده باشد روی ساعت های با تو بودن .

دوستت دارم" تکیه کلام تو بود من بی جهت به آن ...... تکیه داده بودم

مـَــن .. طَعـــم شیرین یافتن را در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم و در این میان سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر ساده بود ..

زمان ما از این چیزا نبود که...!با خاله خاله بازی عاشق میشدیم...

درابدی ترین لحظه های دلتنگی وقتی در پس این فاصله های تمام نشذنی نمی یابمت به نماز می ایستم سر بر شانه ی خدا می گذارم و تو را گریه می کنم..... آنقدر که جانمازم بوی غصه می گیرد ...کلیک کنید.

امشب به مهمانی تو می آیم دلم گرفته ... غم هایم را بغل کن .

این حق رو بهت نمیدم که خاطرات من رو ، دوباره با اون تجربه کنی ! اونا زندگی ـه منن !

مرا به یک آغوش گرم میهمان کن....من زیاد اهل چای نیستم...

خدایا همه ازتو میخواهند بدهی , من میخواهم بگیری , خدایا اینهمه حس دلتنگی را از من بگیر / فانوس

لنگه کفش آبی پسرونه / علف / تــــو یـک تنـه تمـام یکـی نبود هـای قصـه ای ! هــمیـن ...!

سهم من از تو دلتنگیِ بی پایانیست که روزها دیوانه ام می‌کند شب ها شاعر

بـه فکر نــوازش دست های منی! بی آنکــه بدانی ؛ دلـــم است کــه تنهــا مانــده دست هایــم ، دو تاینــد

کودک که هستی با هرچه که هست شادی بزرگ که می شوی با هرچه که نیست غمگین

چند شبیست که بی اجازه به خوابم می آیی خوابم را رنگی میکنی ولی روزم را سیاه ...!

نام تــــو را که می آورم دوباره ابر دلـَم میبارَد . . . نـــــــــــه این بار دلتنگت نیست ! دل کوچَـکم با تــو غَریبگی میکُـند . . .

ز تو که مینویسم هم وزن را رعایت می‌کنم، هم قافیه... اگر خودت هم پیشم میبودی که دیگر همه چیز ردیف ردیف میشد

این نیمکت های خالی ، مرا از درون خورد می کنند !! لعنت بر نیمکت های خالی !

کـفــش های اندیشــه ات بوی رفتن می دهنــــد هیـــــــــس! آهسته تر فکــــــــر کـن گـــوش های دلتنگـــــی ام خوابنـــــد ..

جدایی مان هیچ یک از تشریفات آشنایمان را نداشت فقط تو رفتی و من سعی کردم سنگ دل باشم

رفتنت را دیدم ... تا به آنجا که نگاهم سو داشت و تو در آخر این قصه ی تلخ محو شدی باورم نیست که دیگر رفتی اشک من بدرقه ی راهت باد ... !کلیک کنید.

انگار مدتی است که احساس می‌‌کنم خاکستری‌تر از دو سه سال گذشته‌ام. احساس می‌کنم که کمی دیر است. دیگر نمی‌توانم هر وقت خواستم در بیست سالگی متولد شوم. انگار فرصت برای حادثه از دست رفته است. از ما گذشته است که کاری کنیم، کاری که دیگران نتوانند. کلیک کنید!

ساده می گویم دلتنگت هستم ولی این غرور وفادار همچنان جای تو را برایم پر کرده است ! / کتاب

صبح ها تو می تابی عصرها من می بارم بهار است دیگر، چه می شود کرد...!



نوشته شده در پنج شنبه 90/4/23ساعت 12:32 صبح توسط ✿ نفیس ✿

001
002
003
004
005
006
007
008
009
010
011
012
013
014
015

آخرین مطالب

پرنسس کوچولوی صورتی من
مینویسم برای قاصدکم...
چ حس خوبیه... حس مادر شدن...
...... 92.8.29 ......
یه خورجین حرف دل! + سینماگراف های زیبا
کافی است انار دلت ترک بخورد ...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : TopBloger.com